این روزای نزدیک به تولد یک سالگی دخترم
این روزهای نزدیک به تولد یک سالگی دخترم چگونه میگذرد اصلا غذا های خودشو نمیخوره و دایم شیر میخوره برای همین کلا اعصابم خورده چون شبا چند بار بیدار میشه و شیر میخواد اخه الان دیگه بزرگ تر شده باید غذا بخوره تا سیر سیر شه بگیره بخوابه تا خود صبح چون شیر مادر زود هضم هست و تازه برای تو دیگه غذای اصلیت به حساب نمیاد یعنی سیرت نمیکنه گلم سیب زمینی سرخ کرده میخوری .... درست میکنم و وسطشو میدم بهت میخوری ولی حالا غذای خودت سوپ یا فرنی یا سرلاک یا گته گوشت یا ... باشه رو تو برمیگردونی و چشماتو میگیری سرتو خم میکنی و کلا پا میشی میری یادم رفته بگم الان دو هفته هست قشنگ راه میری میفتی دوباره پا میشی راه میری ....
نویسنده :
شــــکلات
18:05